فاطمه پاسبان (عضو هیات علمی موسسه پژوهشی و برنامهریزی و اقتصاد کشاورزی) در وبسایت خبرگزاری کشاورزی ایران می نویسند:
در تاریخ زراعت ایران گندم یکی از محصولات عمده بوده که منبع تغذیه و درآمدی و تامین زندگی بخشی از روستاییان کشورمان بوده است. بر اساس سرشماری کشاورزی سال ۱۳۹۳ مرکز آمار ایران تعداد ۱۳۳۰۴۶۷ بهره بردار گندمکار وجود دارد که به کشت گندم مشغول بوده که علاوه بر اینکه گندم مورد نیاز داخل کشور را فراهم کرده، از طریق آن معیشت و زندگی خانواده خود را تامین میکنند. اگر بعد خانوار را ۴ نفر در نظر بگیریم، حدود ۳/ ۵ میلیون نفر از جمعیت کشور با شغل گندمکاری زندگیشان(تمام یا بخشی) تامین میشود.
حال اگر مشاغل غیر مستقیم مرتبط با گندم مانند حمل و نقل و آسیاب را به این رقم اضافه کنیم، تعداد افرادی که از طریق زنجیره ارزش گندم به کار و فعالیت مشغول بوده و تامین معاش زندگی میکنند بیش از این رقم خواهد بود. نکته جالب توجه دیگر در بحث کشت گندم این است که ۵۱ درصد گندمکاران (حدود ۶۷۹ هزار بهره بردار که ۱۴ درصد از سطح زیر کشت گندم را به خود اختصاص داده اند) وسعت زمین زیر کشت آنان کمتر از ۵ هکتار است که بهطور میانگین هر بهرهبردار دارای ۳/ ۱ هکتارزمین است که اگر میانگین عملکرد در هکتار ارائه شده از سوی وزارت جهاد کشاورزی در سال زراعی ۹۴-۹۳ برای کشت آبی را ۵/ ۳ تن در هر هکتار در نظر بگیریم (در حالی که برای دیم ۱.۰۴ تن در هکتار است) با قیمت تضمینی در سال زراعی در حدود ۶ میلیون تومان درآمد نصیب گندمکار کوچک مقیاس شده که با آن هزینه تولید و زندگی خود را تامین میکند. گندم کاران خردهپا که در حدود ۵۱درصد گندمکاران هستند در وضعیت درآمدی پایینی قرار دارند. در این میان آنچه مسلم است عجین شدن رفاه گندمکار با تصمیمات مرتبط با گندم(تولید، قیمت، فرآوری و تجارت و مصرف) است. تولید این محصول در طول زمان دچار نوساناتی بوده است اما آنچه در حال حاضر بیش از همه در اخبار کشور ما و اظهار نظر مسوولان مختلف و کارشناسان و محققان جلب نظر میکند، نبود یک اجماع علمی و کارشناسی درخصوص گندم است.
ارائه راهکار و ترسیم چشم انداز مربوط به موضوع گندم نیازمند گفتمان، کار علمی دقیق (نه حدس و گمان) و در نهایت اجماع برای بهترین راهکارها و در نهایت اجرا کردن آنها است که متاسفانه این اجماع در کشور ما در موضوعات مختلف و از جمله گندم شکل نگرفته است. از طرف دیگر نکته مهم دیگر نادیده گرفتن نگرش توسعه پایدار است. درست است که در توسعه پایدارآب و خاک مهم است و امنیت غذایی جامعه از اهمیت بالایی برخوردار است اما به همان اندازه رفاه و تامین اجتماعی کشاورز نیز باید مهم تلقی شود. در اخبار و اظهار نظر کارشناسی، نیم نگاهی به خود تولیدکننده و خانواده و تامین زندگی و رفاه آن نشده است، این نگاه تکبعدی در جهان منسوخ شده است. در ادبیات توسعه پایدار توسعه همه جانبه است که هم منابع،محیط زیست و هم انسان با هم دیده میشوند. نگاه تکبعدی آفت توسعه پایدارکشور بوده و همه ما آثار این نوع طرز تفکر و بینش را هم احساس کرده و هم میبینیم. لذا در ابتدا تغییر در نگرش و بینش دولتمردان و محققان و کارشناسان مرتبط لازم و ضروری است تا از نگاه و راهکار تکبعدی به سمت نگاه و رویکرد توسعه پایدار کشاورزی سوق داده شود. درخصوص تصمیم به کاشت گندم یا واردات آن به جای کشت توجه به چند نکته و سوال ضروری است تا قبل از انتخاب بهترین راهکار پاسخ مناسب داده شود.